امشب شب تولد خورشید است، همه کوچه ها آذین بسته شده اند، خیابانها چراغانی شده است، شیرینی، نقل و شکلات پخش می کنند، امشب شب تولد بزرگ مردی از تبار خورشید است، قرار است، جهان را پر از عدل و داد کند، امشب شب تولد حجتی است که پناهگاه مستضعفین است، امشب شبی است مولودش چاره بیچارگان ، امید مستضعفین، چراغ دل شیعیان و...
اما افسوس انگار یاد گرفته ایم که تنها ظاهر را درست کنیم، ما کوچه ها و خیابان ها را چراغانی می کنیم ولی دلهایمان از زنگار گناهانمان تاریک است و سوت و کور، شیرینی، شکلات پخش می کنیم، اما کاممان از غیبت و دروغ تلخ است، حتی شادی هایمان، خنده هایمان نیز رنگ تظاهر به خود گرفته است.
مهدی جان، امشب شب تولد شما است و رسم بر این است که مهمان را هدیه ای باشد برای میزبان. و من امشب مهمانت شدم اما دست خالی. من هیچ چیز نداشتم که با خود بیاورم، هیچ چیزی که لایق وجودت باشد،
اما نه صبر کن....
من کوله بار گناهانم را آورده ام با همه پررویی...
آخر گفته اند میزبان کریم است و بخشنده
و من همه امیدم دعایی است که شما در حق شیعیان می کنی...
می دانم که همیشه دعایم می کنی...
من نفس کشیدنم را مدیون دعاهایت هستم...
پ.ن: مرحوم سیّد بن طاووس ( ره) می گوید:
سحر گاه در سرداب مقّدس از حضرت صاحب الامر(عج) شنیدم که می فرمود: خدایا! شیعیان ما را از شعاع نور ما باقیمانده طینت ما خلق کرده ای، آنها با اتکا بر محبت و ولایت ما، گناهان زیادی کرده اند، اگر گناهان آنها در ارتباط با تواست، از آنها بگذر که ما از آنها راضی شدیم؛ و آنچه از گناهان که در ارتباط بین آنها و مردم است، خودت میان آنها اصلاح کن و از خمسی که حق ما است به آنها بده تا راضی شوند و ایشان را در بهشت وارد کن و از آتش جهنّم نجات بده و همراه با دشمنان ما بر آنان خشم نگیر.
نجم الثاقب:348، برکات حضرت ولی عصر(عج):400